عشق = نرسیدن
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۵۳ ب.ظ
توسربازی وقت داری به همه چیز فکر کنی به هدفت به راهت به زندگیت به عشقت اما وقتی به عشقت میرسی ضربان قلبت تند میشه .....
یعنی الان کجاست ؟
کجارفته؟
بدون من تنهایی چیکار میکنه؟
من که دیگه نیستم شب بخیر بگم !
یعنی خوابش میبره؟
وخیلی چیزای دیگه....
اما وقتی ازمرخصی برگردی یاخدمتت تموم بشه ببینی حتی جواب سلامتم نمیده وداره مقدمات جدایی رو میچینه باید بدونی که دیگه کار عشقت تمومه ؟؟؟دیگه آرزوهات برآب رفته وتنها باید سر به بیابون بزاری وبحال خودت وساده لوحیت ناله وزاری کنی.اونجاست که اون راحت ازت میگذره اما تومیمونی با خاطراتش ویادگاری هاش به یادش تمام شهرو قدم میزنی چون کوچه به کوچه ؛خیابون به خیابونوباهاش رفتی وخاطراتش جلوچشمته اونجاس که میفهمی
عشق یعنی نرسیدن
ای کاش این حرفاروزودتر میگفتم شاید حالو احوالم بهتر از این بود.
۹۴/۰۶/۲۲