رسم زمونه
چندروزه به جای من اون میشه فدای تو
میمیره برای تو خیره ست توچشای تو
من میرم ولی بدون میمونم به پای تو
میسوزم...
چندروزه که نیستیو موندم توهوای تو
مونده روی قلب من زخم ردپای تو
میمیرم بدون تو قربون چشای تو
میسوزم...
تو مث د ن ی ا بودی آخه واسه من
نرو نزار بمیرم دلمو نشکن
دیگه جون ندارم میخوام بمیرم
چرا پیش تو اینجوری حقیرم
تو خوشی کنارش اینو میدونم تا نفس دارم برای تو میخونم
بی قرارم...
منو تو دوس نداری مث قدیما
یکی قسمتشه بمیره تنها
برو منتظرت میمونم اینجا
برو حقمه همینه کار د ن ی ا
تو باید بری دیگه اینو میدونم
نیگا کن ببین دوباره نیمه جونم بی قرارم...
چندروزه به جای من اون میشه فدای تو
میمیره برای تو خیره ست توچشای تو
من میرم ولی بدون میمونم به پای تو میسوزم... نگاهت رنج عظیمی است،
وقتی بیادم می آورم که چه چیزهای فراوانی را هنوز به تو نگفته ام...
و واقعا همینه رسم زمونه